گریه...
گریه...
امروز سر جلسه امتحان ....
یه برگه پشت و رو ازم تقلب گرفتن...
برگه امتحانمم رو مراقبه پاره کرد....
کل تقلبا رو هم با خودش برد...
بهم یه برگه جدید داد تا حل کنم....
همه رو حل کردم غیر از دو سه تاش...
تا ساعت 4عصر هم مدرسه بودم...
از ساعت 8صبح تا 4 عصر یه پشت گریه کردم...
بعد امتحان رفتم پیش معلممون بهش قضیه رو گفتم..
میگه اشکالی نداره...بهت نمره کامل میدم...
بعدش که تقلبا رو دیده ،بهم میگه:
از هرکی توقع داشتم غیر از تو....
تو که دختر خوبی بودی؟؟؟؟؟
چراا؟
بعدش بهم میگه اشکالی نداره...
بیا کل برگه هارو بگیر برو تصحیح کن بیا....
نیز که همه منو خیییلی دوس دارن....
ولی چشام خیییلی درد میکنه.....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |